مشق زندگیم...

مشق زندگی

مشق زندگیم...

مشق زندگی

بدون موضوع

مردی نزد روانپزشک رفت و از غم بزرگی که در دل داشت برای دکتر تعریف کرد . دکتر گفت به فلان سیرک برو . آنجا دلقکی هست ، اینقدر میخنداندت تا غمت یادت برود . مرد لبخند تلخی زد و گفت من همان دلقکم

نظرات 3 + ارسال نظر
نکرت چهارشنبه 6 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:14 ق.ظ http://www.aloode.blogsky.com

سلام دلقک
چطوری؟
واقعا متاثر امیز ناک بود

سلام ممد
ممنون
خوبه یه چیز تورو تحت تاثیر قرار داد

نکرت چهارشنبه 6 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 02:27 ب.ظ http://www.aloode.blogsky.com

تاثیر امیز ناک بود
اما من تحت تاثیر قرارنگرفتم

تاثیر تورو گرفته بود لازم نبود دیگه تو بگیریش

رومینا چهارشنبه 6 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:35 ب.ظ http://black-love.blogsky.com/

الهی بگردمش طفلی رو

دلم براش خیلی سوخت

آره فکنم خود چارلی چاپلین بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد